جدول جو
جدول جو

معنی بار شرم - جستجوی لغت در جدول جو

بار شرم
(رِ شَ)
خایه. بیضه:
بجائی شد و خایه ببرید پست
برو داغ بنهاد و او را ببست
بخایه نمک بر پراکند زود
بحقه درآکند بر سان دود
هم اندر زمان حقه را مهر کرد
بیامد خروشان و رخساره زرد
بدو شاه گفت اندرین حقه چیست ؟
نهاده برین بند بر، مهر کیست ؟
بدو گفت آن خون گرم من است
بریده ز بن بار شرم من است
سپردی مرا دختر اردوان
که تا بازخواهی تن بی روان
نکشتم که فرزند بد در نهان
بترسیدم از کردگار جهان
نجستم بفرمانت آزرم خویش
بریدم هم اندر زمان شرم خویش
بدان تا کسی بد نگوید مرا
ز دریای تهمت بشوید مرا.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بار عام
تصویر بار عام
اجازۀ ورود همگان به بارگاه شاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باغ ارم
تصویر باغ ارم
باغی مانند بهشت، باغی که شداد ساخت، کنایه از بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، فردوس اعلا، گشتا، دارالسّرور، خلد، دارالقرار، اعلا علّیین، سرای جاوید، دار قرار، قدس، مینو، جنّت، فردوس، خلدستان، رضوان، دارالسّلام، سبزباغ، دارالخلد، علّیین، دارالنّعیم، باغ بهشت، باغ خلد، نعیم برای مثال دید باغی نه باغ بلکه بهشت / به ز باغ ارم به طبع و سرشت (نظامی۴ - ۶۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
(رِ شِ کَ)
حمل. (ترجمان القرآن). رجوع به ’بار’ شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گَ)
بادی مانند سموم که بعض میوه ها را تباه کند: خیارها را باد گرم زد. بادی حار که صیفی را تباه کند. هوف (ه/ هو) . سهام. باد سموم. حرور. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) : بارح، باد گرم تابستان. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). مذبله، باد گرم پژمرده کننده گیاه. (منتهی الارب). رجوع به بادزدگی و باد زدن شود، در اصطلاح سالکان، عبارت ازنفس روحانی است، زیرا که روح طرف راست است و در شرح مخزن میگوید باد بهار اوست. (آنندراج) :
باد یمانی بسهیل نسیم
ساخته کیمخت زمین را ادیم.
نظامی.
سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق
هرکه قدر نفس باد یمانی دانست.
حافظ.
و رجوع به باد شود
لغت نامه دهخدا
(دِ نَ)
باد اندک. نسیم. رخاء. (ترجمان القرآن) : خریق، باد نرم آدمی. فسو. فسا فسواً، تیز داد بی بانگ. (منتهی الارب) ، گاهی شعرا بجناس در اشعار خود آرند بمعنی پاداش باشد:
دهانت پسته و چشمانت بادام
فدای آن دهان و چشم بادام.
؟ (از شرفنامۀ منیری).
دهنت پستۀ شور است و لبت تنگ شکر
من فدای تو و آن پسته و شکّر بادام.
سلمان (از شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
حمل شدن. (ناظم الاطباء: بار).
لغت نامه دهخدا
(رِ)
پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی، مقابل بار خاص، پذیرایی خصوصی. رجوع به ’بار’ شود: و آنروز بارعام بود. (کلیله و دمنه).
بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او
خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند.
خاقانی.
در نوبت بار عام دادن
باید همه شهر جام دادن.
نظامی.
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص بار عام نیست.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
(غِ خُرْ رَ)
باغی بوده است به خوارزم دریک فرسنگی شهر: و ایشان (مردم خوارزم) چون صیدگاهی میرمیدند و گاهی از پس نظر می انداخت (ند) ... تا چون بباغ خرم که بر یک فرسنگی شهرست رسیدند سواران تاتار و مردان بأس و نفار... راه از پس وپیش بگرفتند. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 98)
لغت نامه دهخدا
(غِ اِ رَ)
باغی معروف در شیراز. یکی از چهار باغ معروف شیراز و آن چهار عبارتند از باغ تخت قراچه و باغ جهان نما و باغ دلگشا و باغ ارم. (از سعدی تا جامی ادوارد برون ص 219). این باغ در میانۀ مغرب و شمال شیراز بمسافت یک میل بیشتر، مبذر دویست و نود من بذر گندم است، عمارتی مرغوب دارد. از بناهای مرحوم جانی خان ایلخانی قشقایی است. (فارسنامۀ ناصری بخش 2 ص 164)
لغت نامه دهخدا
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار عام
تصویر بار عام
بار همگانی اجازه ورود بمجلس بزرگی یا جشنی را بهنگام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
بالخجل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
Ashamedly, Blushingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
honteusement, d'une manière rouge de honte
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بار و لوازمی که از طرف دختران و زنان به خانه ی داماد حمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
בבושה , בבהלה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
avergonzadamente, sonrojadamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
стыдливо , покраснев
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
beschämt, errötend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
соромно , червоніючи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
zawstydzony, zaczerwieniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
羞愧地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
envergonhadamente, corado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
vergognosamente, arrossito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
beschaamd, blozend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
शर्मिंदा होकर , लज्जित होकर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
อย่างอาย , อย่างเขินอาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
dengan malu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
شرم کے ساتھ , شرم کے ساتھ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
লজ্জিতভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
kwa aibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
utanarak, utanç içinde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
부끄럽게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با شرم
تصویر با شرم
恥ずかしそうに
دیکشنری فارسی به ژاپنی